همسر عزیز و مهربانمهمسر عزیز و مهربانم، تا این لحظه: 38 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره
آناد خانوم یعنی خودمآناد خانوم یعنی خودم، تا این لحظه: 36 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره
یکی شدنمونیکی شدنمون، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره
اون عصرِ پاییزی قشنگاون عصرِ پاییزی قشنگ، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره
میوه ی بهشتیِ خونه ی مامیوه ی بهشتیِ خونه ی ما، تا این لحظه: 3 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

سلام روزهای آینده

بهمن 97 برام خیلی بد بود،بعد از اون چند ماهی طول کشید که خودم رو جمع و جور کنم، ولی امیدوارم که بتونم اون خاطررو با یه خاطره ی خوب جایگزین کنم

اومد یه سر بزنم..

سلام امروز آخرین روزه مرداد ماهه، چشم بهم زدم و 5 ماه از سال گذشت ، عید انگاری همین دیروز بود... خلاصه روزا داره خیلی خیلی عادی میگذره گاهی شولوغه گاهی خلوته ، این ماه که خیلی سرم شولوغ بود چند تا کاره سخت پشت سره هم  پیش اومد ولی خدارو شکر یکم دارم سبکتر میشم،تقریبا 5 ماهه که مرخصی خاصی نرفتم ، حتی اون شماله مسخررو که تو تیرماه رفتیم و خیلی هم بیمزه بود و کلی حرص خوردم و شکنجه شدم دقیقا افتاد به تعطیلات، مامان این روزا خیلی درگیره و  فکرو خیاله زندگیه داداش ولش نمیکنه، هرسری که میبینمش احساس میکنم چروکای صورتش بیشتر شده، منم اینور واسشون یه کارایی کردم خدا کنه که بشه و یه خورده باره فشار از رو م...
31 مرداد 1395
1